سارا شاهدی

شعر کوتاه کوتاه

سارا شاهدی

شعر کوتاه کوتاه

پناهندگی

بازوانت 

پناهندگی نداد

و تنم را

تنهایی 

اشغال کرد


سرنوشت

نشانی ات را

بر پیشانی چه کسی بخوانم؟

به هر دری می زنم

خانه ی تو نیست



دلتنگی 2

دلتنگی

نوزادی ست

که منحنی رشدش

- متاسفانه -

طبیعی ست. 

 

 

 

مرتبط: دلتنگی 1  ،  دلتنگی 3

حالا که رفته ای

رفته ای

     چون دشنه ای

     در سینه ام

چه دردناک

دوست دارمت!


دلتنگی

دلتنگی

رودخانه ای ست

که به هیچ دریایی

 نمی ریزد 

 

 

مرتبط: دلتنگی 2 ، دلتنگی 3

ملاقات

هر سال می آیی چکار؟

وقتی که هیچ گلی به سرم نمی زنی

بهار!


بافتنی

یکی زیر

یکی رو

دست هایمان ؛ زیباترین بافتنی دنیا.


خیال

برگشتن ات

همانقدر محال است

که خیال می کردم

رفتن ات.


بی قرار

 سرِ تمام آرزوها 

قرار داشتیم

به هر کجا سرک می کشم اما

نیامده ای


پاییزی

سردش شده بود درخت

باد را

- محکم - 

دور خودش پیچید.