تنهایی
قد بلندی دارد
یقه اش را بالا داده
و توی پیاده روها راه می رود...
گاهی جلوتر از تو
گاهی پشت سرت
عشق آمد و من فرار کردم
آتش زد و من مهار کردم
دیوانه ی او مگر نبودم؟
من با دل خود چکار کردم؟!